17 ماهگی
22 فروردین 1393
17 ماهگی مبارک عشقممممم
دختر شیرینم امروز وارده یک سال و نیمگی شدی قربونت برم که خانوم شدی واسه خودت . دیگه کامل بدون کمک میتونی راه بری 5 فروردین بود که تونستی خودت بدون کمک راه بری و از اون موقع عاشق ه راه رفتنی و روزا همش داری راه میری .من خیلی نگرانه راه رفتنت بودم که خدا رو شکر مامان و از نگرانی درآوردی تنبل خانوم .
خیلی شیرین زبون و خواستنی شدی این قدر با نمک به عزیزم میگی عسیسم . اون لحظه دلم میخواد قورتت بدم عسلممم . به خاله میگی کا به ابرو میگی ابرو , یه چیزی و گم میکنی میخوای بگی کوش میگی هوش ؟؟ نیست و میگی نیشت به رفت میگی اَفت به پسر بچه ها میگی داداش . به خرگوش میگی ارتوش , هر وقت میخوایم بریم بیرون فوری آسمان و نگاه میکنی و میگی ماه ماه . صدای کلاغ و در میاری میگی غاغا صدای جوجه رو هم میگی جَ جَ . این شعرم میخونیم ببعی میگه شما میگی بع بع دمبه داری میگی نه نه پس چرا میگی جواب میدی بع بع خیلییییییی بامزه شدی . عمو زنجیر باف و واست میخونم به جای بله میگی بَده . تاب تاب عباسی و هم بلدی و میخونی خلاصه کلی شیرین زبونی و دلبری میکنی عزیزه دلم .
راستی مامان جون دهمین دندونت در یک سال و چهار ماه و 22 روزگی دراومد مبارکت باشه گلم . اینم عکس دودون جدیدت :
فدای تو دختره ناز بشم که این قدر جیگری.
قربونه خنده هات برم عسلم
اینجا مشغوله دیدن فیلم های تولدت بودی که خوابت برده فدات بشم الهههههههههی
دختره قرتتتتی