15 ماهگی نفسم
22 بهمن 1392
سلام به فرشته کوچولوی خوشگلم
دختره نازم 15 ماهگیت مبارکککککککککک
خیلی خیلی شیرین و دوست داشتنی شدی اصلا نمیتونم یه لحظه رو بدونه عزیزکم حتی تصور کنم شما هم که قربونت برم راه به راه من و صدا میزنی و برام بوس میفرستی فدای دختره با محبتم برم من .
یه مدت بود خیلی بداخلاقی میکردی و نق زدن و گریه هات زیاد شده بود که بعدا فهمیدم واسه دندوناته اما خدا رو شکر دوباره شدی همون الینای مهربون و خوش اخلاقم . راستی اینم بگم که اصلا خوب غذا نمیخوری و من هنوز با این مسئله مشکل دارم مامان جونییی خوب غذا بخور و من و این قدر حرص نده .
خیلی بانمک بابا محسن و بابادون صدا میزنی به حسابه خودت میخوای بگی باباجون . وقتی آب میخوای میگی آب بده . به بابای منم میگی بابایی فدات بشم که عاشقه بابایی هستی . میگیم الینا اسب چی میگه , میگی پیتیکو پیتیکو . به کفشات و جورابات میگی پا .وقتی خرابکاری میکنی میگی هیییییی , کنترل تلویزیون و دستت میگیری و کانال و عوض میکنی و بعدش میگی وای وای وای وای . میدونی که به چیزای خطرناک نباید دست بزنی خیلی بانمک انگشت ه اشاره تو تکون میدی و میگی نه نه نه نه . عکسای من و بابا تو که میبینی هی پشت سر هم میگی مامان بابا , مامان بابا . وقتی میگم خوشگلم ,خانومم خودت و لوس میکنی میگی نانانانانا .
مامان جون الانم اجاز نمیدی من بیشتر از این با لب تاب کار کنم شیطونکم بعدا میام و از کارات بیشتر مینویسم .
عاشقانه دوستت دارم .
قربونت برم اینجا تازه از خواب بیدار شده بودی
الینا در حاله خرابکاری
داری کانال تی وی رو عوض میکنی فدات بشم من
ای جونننم چه ذوقی زدی عسسسسسسلم
الینا خانوم صاحب لب تاب
فدای نگاهت بشم من
پستونک عروسک تو داری میخوری