دلتنگتم عزیزم
سلام عزیزه دل مادر خوبی نفسم؟؟؟؟
من و بابایی برگشتیم از مسافرت اول رفتیم مامانی رو دانشگاه قشم ثبت نام کردیم و بعدش رفتیم تهران دکتر.
جای شما خیلی خالی بود عزیزم . الانم مامانی داره هر روز آمپول میزنه اما با هزار ترس و لرز تا شما عشقم زودتر بیای تو بغل مامانی .
از خدای بزرگ میخوام که جواب زحمات من و بابایی رو بده و هر چی زودتر بیای پیش ما.
امروز خیلی دلم گرفته بود اونم به خاطر نبودن شماست که با اومدنت زندگی ما دگرگون میشه عشقم.
بیشتر از این ما رو منتظر نزار عزیزه مادر خیلی دوست دارم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی