قدمت روی چشم من و بابایی
سلام مامانیییییییییییییییی
خوبی عزیزه دلمممممممممممممممممممم
اصلا نمی تونم باور کنم تو الان تو دلمی قربونت برم من الهیییییییییی
عزیزه دلم من دو روزه پیش یه آزمایش دادم منفی شد کلی غصه خوردیم و ناراحت بودم اما در ناباوریه کامل امروز هم رفتم آزمایش دادم اما قرار شد بابایی آخر وقت بره جوابش و بگیره من خیلی نا امید بودم اما دیدم یه خانمی از آزمایشگاه زنگ زد و گفت آزمایش + شده بتا 102 خدایا باور نکردم فقط پشت تلفن گریه میکردم از خوشحالی اونا هم خیلی خوشحال بودن . سریع به بابایی زنگ زدم اونم اصلا باورش نمیشد خیلی خیلی خیلی خوشحال شد و اشک گونه هاش و خیس کرد .
بعدشم به خاله راضیه مهربون زنگ زدم اونم کلی خوشحال شد مامانی خاله راضی هم یه نی نی ناز تو دلشه ایشالا نی نی خوشکلش صحیح و سالم بیاد تو بغلش اینم بووووس واسه نی نی خاله جونی ودر آخر هم به مامانم زنگ زدم که کلی ذوق کرد و همش اشک ریخت آخه عزیز جونت خیلی خیلی واسه من و بابایی دعا میکنه که زوده زود نی نی دار شیم و خدا رو شکر دعاش مستجاب شد .
خدایا شکرت جواب من و همسری رو دادی خدای مهربونمممممممممممم دمه عیدی بهترین عیدی رو بهمون دادی خیلی دوست دارم خدا جونممممممممم.
مامانی من و بابات همه کار میکنیم تا شما صحیح و سالم بیای تو بغلمون فدات بشم من
عزیزه دلم محکم به دل مامانی بچسب انشاالله روزای بارداریه خوبی با هم داشته باشیم و مامانی رو اذیت نکنی ههههه
الهی قربونت بشم که مامان و بابات و بیشتر از این منتظر نذاشتی امشب من و بابایی اومدنت و جشن میگیریم و کلی خوشحالی میکنیم.
نفس مامان من نمی دونم احساساتمو چه جوری بیان کنم واقعا لحظه ی شیرینیه فقط می تونم از خدای مهربون و بزرگ تشکر کنم.
خیلی خیلی خیلی دوست داریممممممممممممم.