11 ماهگی عشقم
22 مهر 1392
سلام به دختره شیرین زبونممممم
دخمل عزیزم 11 ماهگیت هم تموم شد و , وارده 12 ماهگی شدی مبارکککککک جونممم چیزی به یک سالگیت نمونده عسلم .
دخترم ما جمعه از سفر برگشتیم خیلی خوش گذشت شما هم شکره خدا اذیت نشدی و توی سفر خیلی آروم بودی به جز روزی که تویه مسیره رفت بودیم که بی تابی میکردی و بعدا متوجه شدم واسه خاطره دندونه جدیدته فدات بشم من عزیزم .
الینا جونی از کارای جدیدت بگم که یاد گرفتی اعضای صورت تو نشون بدی مثله بینی , زبون و گوشات قربونت برم که خیلی بامزه هم میشی وقتی نشونشون میدی . لی لی , لی لی حوضک یادگرفتی وقتی واست میخونیم انگشته اشاره تو کف دستت میچرخونی و انشگت تو میزنی کفه دستت . صدای هاپو رو در میاری و میگیم هاپو چی میگه شما میگی هاپ هاپ ببعی میگه بع بع .یاد گرفتی فوت میکنی . وقتی میگیم موش بشو نمیدونی چه قدر بامزه موش میشی . دستت و میبری روی گوشت و مثلا داری با تلفن حرف میزنی و همین جوری یه چیزایی میگی که ما نمیفهمیم . سرفه الکی هم میکنی تا یکی سرفه میکنه شما سریع پشت سرش سرفه الکی میکنی الهی دورت بگردم . یاد گرفتی میگیم یک , دو , سه با انگشتات میشمری عزیزممممم فدات بشم .
خلاصه بگم که خیلی بامزه شدی و شیرین کاریهات دل من و بابایی رو برده شیرینکم .
راستی مامان جون تولدتون امسال مصادفه با روزه تاسوعا واسه همین قراره تولدتو زودتر بگیریم اما هنوز تاریخش ومشخص نکردیم ایشالا تا همین چند روزه دیگه مشخص میکنیم چه روزی تولد دخمل طلام باشه .
الینا نفسم خیلی خیلی دوست دارم و حتی یک ثانیه هم نمیتونم دوری تو تحمل کنم عشقم .
دندونه چهارمت هم این :
ایجا از حموم در اومده بودی عزیزم
اینجا هم موش شدی
دختر قرتی
لب دریا که رفتیم به دریا میگفتی آب اینجا هم اولش ترسیده بودی
ولی بعدش خوشت اومد و دست میزدی
اینجا هم دیگه نی نای نای میکردی
قربونت برم که داشتی حرف میزدی
دوست داری خودت تنهایی آب بخوری دورت بگردم