الینا الینا ، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

نفس مامان

تقویم 93

4 مرداد 1393 سلام پرنسس کوچولوی خوشگلم ببخشید که من خیلی وقت بود میخواستم عکس تقویمی که امسال واست چاپ کرده بودیم  و بزارم اما همیشه فراموشم میشد .               ...
4 مرداد 1393

20 ماهگی شیرینکم

22 تیر 1393 سلام به روی ماه عزیزه دل مامان دختره قشنگم 20 ماهگیت هم به پایان رسید و وارده 21 ماهگی شدی وای چه قدر شیرین زبون و خواستنی هستی تو نفسم . مامان جونم هنوز 10 روز نشده بود که از شیر گرفته بودمت که یه ویروس اومد تو بدنت و حسابی ضعیفت کرد یه روز کامل بالا میاوردی که بردیمت بیمارستان و تشخیص دادن ویروسه و بعدش آمپول زدن الهی بمیرم این قدر گریه کردی و همش میگفتی ترشید (ترسید) اصلا طاقت نیاورم تو اتاق تزریقات نموندم اما گریه هات دلم و ریش میکرد شبش هم تا صبح حالت بد بود و چند روز بعدشم تب و اسهال داشتی خلاصه خیلی اذیت شدی این ویروس هم همون موقع شایع شده بود اخه تو بیمارستان هم چند تا بچه که مثل شما شده بودن و ا...
22 تير 1393

خداحافظ مه مه

30 خرداد 1393 سلام الینای مامان الینا جونم همون طور که گفته بودم شما خیلی بد غذا و کم اشتها بودی و منم مجبور شدم شما رو از شیر بگیرم اما خیلی استرس داشتم اخه میدونستم خیلی واست سخته چون بیش از اندازه به  مه مه وابسته بودی . خلاصه تصمیم گرفتم شنبه یعنی 24 خرداد 1393 که دخترم یک سال و هشت ماه و سه روزش بود این کار و انجام دادم . روز اول که واست توضیح دادم که نام نام اخ شده نمیخواستی باور کنی اما تا شب چند باری سراغش و گرفتی و منم بهت توضیح دادم اما شب که شد خیلی گریه میکردی و اذیت شدی  تا ساعت 3 صبح بیدار بودی و بالاخره تو بغل بابایی تو تراس خوابت برد . روز دوم خیلی کم بهونه میگرفتی و شب هم تو تاب خوابت برد اما روز س...
30 خرداد 1393

19 ماهگی عزیزه دلم

23 خرداد 1393 سلام پرنسس کوچولوی مامان عزیزه دلم دیروز 19 ماهگیت تموم شد و واسه خودت جیگری شدی نفسکم . من و شما و بابایی سه نفره 2 هفته رفتیم مسافرت و خیلی خیلی بهمون خوش گذشت بعضی جا ها شما یه کم بدقلقی میکردی و نمیخواستی به حرفمون گوش بدی ولی زودی قانع میشدی یا ما رو قانع میکردی که مورده دوم بیشتر بود . توی سفر اصلا خوب غذا نمیخوردی و من مدام نگران بودم که شما گرسنه ای واسه همین تصمیم گرفتم از سفر برگردیم از شیر بگیرمت و قراره از فردا این کار و بکنم واسه خاطره خودت که بهتر غذاتو بخوری آخه خیلی به ممه وابسته شدی . عاشق دریا بودی و همش میگفتی آب بازی وقتی هم میرفتی تو آ ب بیرون اومدنت با خدا بود . ...
23 خرداد 1393

18 ماهگی (یک سال و نیم )

25 اردیبهشت 1393 18 ماهگیت مبارک خوشگلم سلام به دختره جیگرمممم مامان جون ببخشید که این مدت نتونستم وب تو آپ کنم هم واسه اینکه اینترنت خونمون قطع بود بعدشم مامانی اینا اسباب کشی داشتن سرمون شلوغ بود و الان با کلی تاخیر اومدم از کارها و حرفایی که میزنی واست بگم شیرینکم . الینای عزیزم اصلا باورم نمیشه این قدر زود بزرگ و خانوم شدی وقتی شیرین زبونی میکنی میخوایم بخوریمت بس که خواستنی تر میشی عشقم . مامانی قراره هفته دیگه ببرمت واسه واسکن 18 ماهگی که خیلی استرس دارم شنیدم خیلی دردناکه الهی بمیرم واست عزیزم . از غذا خوردنت بگم که افتضاحححح شده اصلا دوست نداری چیزی بخوری باید به زور کلک و بازی بهت غذا بدم که...
25 ارديبهشت 1393

17 ماهگی

22 فروردین 1393 17 ماهگی مبارک عشقممممم دختر شیرینم امروز وارده یک سال و نیمگی شدی قربونت برم که خانوم شدی واسه خودت . دیگه کامل بدون کمک میتونی راه بری 5 فروردین بود که تونستی خودت بدون کمک راه بری و از اون موقع عاشق ه راه رفتنی و روزا همش داری راه میری .من خیلی نگرانه راه رفتنت بودم که خدا رو شکر  مامان و از نگرانی درآوردی تنبل خانوم . خیلی شیرین زبون و خواستنی شدی این قدر با نمک به عزیزم  میگی عسیسم . اون لحظه دلم میخواد قورتت بدم عسلممم . به خاله میگی کا به ابرو میگی ابرو , یه چیزی و گم میکنی میخوای بگی کوش میگی هوش ؟؟ نیست و میگی نیشت به رفت میگی اَفت   به پسر بچه ها میگی داداش . به خرگوش ...
22 فروردين 1393

نوروز 1393

14 فروردین 1393 سال نو مبــــــــــــــــــارک سلام به دختره شیرینم دخترکم این دومین سالی هست که سال تحویل تو بغل من و بابایی بودی و ما از داشتنه دختره نازنینمون سراپا پر از شوق بودیم . عزیزم برات آرزوی بهترینها رو در سال جدید دارم امیدوارم بهترین روزها و لحظات را در کناره هم داشته باشیم نفسم . امیدوارم این سال جدید سالی پر از سلامتی و شادابی و موفقیت برای همه مردم ایران مخصوصا دوستای گلم باشه . ایشالا سالیان ه سال در کناره هم بهترین و شیرین ترین لحظه ها و خاطره ها رو داشته باشیم عاشقانه دوستت دارم . عکسای الینا و هفت سین ...
14 فروردين 1393

16 ماهگی عشقم

22 اسفند 1392 سلام وروجک کوچولوی مامان  دخترکم 16 ماهگی مبارککککککککککککککک عزیزه دلم خیلی بزرگ و خانوم شدی یاده اون روزایی که تازه دنیا اومده بودی میوفتم اصلا نمیتونم باور کنم که چه قدر زود گذشت و دختره خوشگلم بزرگ شد قربونه پرنسس نازم برم من . جدیدا به من میگی مامانم قربونه مامان گفتنت برم عسلممممم  , به بابا محسن هم میگی بابا دونه من یعنی بابا جون من . صدای بعضی حیوونا رو بلدی وقتی میگیم گاوه چی میگه لبات و بامزه جمع میکنی و میگه مُ مُ , ببعی میگه بع بع , اسب چی میگه پیتیکو پیتیکو , زنبور میگه ززززززززز , هاپو میگه هاپ هاپ صدای پیشی و نمیتونی درآری فقط وقتی یه گربه میبینی میگی پیشی پیشی .چند تا از رنگ ...
22 اسفند 1392

نهمین دندون و اولین قدم ها

18 اسفند 1392 سلام به دخمله نازمممممم نفسه مامان چند روز بود شب بی قراری میکردی دیروز که دست کشیدم رو لثه هات  دیدم ای جان یه مرواریده خیلی خوشگل و کوچولو زده بیرون . عزیزم نهمین دندونت در یک سال و سه ماه و 23 روزگی در اومد  مبارککککککککککککک . اینم اون مرواریده جدیدت : و بالاخره اینکه الینا خانوم امروز بعده کلی نگرانی های مامانش تونست بدونه کمک وایسته و چند تا قدم برداره مامان جون اون لحظه من و خاله ریحانه و دایی امیر از خوشحالی کلی جیغ زدیم و خونه رو گذاشتیم روی سرمون . شیرینکم در یک سال و سه ماه و 25 روزگی تونست قدم بر داره قربونش برم . ا ولین گام برداشتنت مبارک گلم .     ...
18 اسفند 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس مامان می باشد